وياناويانا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

دختران من هدیه ای از خدا

عذرخواهی

1392/4/10 11:07
نویسنده : مریم بانو
174 بازدید
اشتراک گذاری

اول سلام خدمت دوستان گلم !

دوم تشکر بخاطر لطفتون و اينکه به ما سرزديد . کلي خوشحالمون کرديد.

سوم اينکه تهران اومدن من فقط يک ضرورت شادمانه بود .( اين اصطلاحو از خودم ساختم ). وگرنه به هيچ وجه قصد ماندن نداشتيم اونم با اين ابو قراضه اي که ما داريم و مدام ما رو به صورت ابن السبيل نگه مي داره . جزو واجب الزکاتايي ام به خدا!!!!!!!! سفر يک روزه ما با دخمل کوچولويي که گرمازده شد و نرسيده به تهران گلاب به روتون گلاب به روتون روم به ديوار آنچنان خرابکاريي کرد که بوش عالم و دنيا رو گرفت و ميدون انقلاب از عطرش کلافه شد نتيجه اي جز عجله براي برگشت نداشت .تازه الان هنوز عوارض اون گرمازدگي هست و بچم دچار اسهال استفراغ شديد شده .( باز هم پوزش)

چهارم خاله مرحومم منظور همان خاله ام است که پارسال بر اثر جراحي تومور مغزي و بعد آمبولي ريه به رحمت خدا رفت . ( خدا رحمت کند رفتگان شما را)

باز هم از لطفتان ممنونم و باز هم عذرخواهي ميکنم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله لیلا
11 تیر 92 12:27
عزیزم نارحتیم بخاطر این بود که واقعا دوست داشتم ببیینمت حتی اندازه 10 دقیقه ، اما شرایطتت رو درک می کنم عزیزم . همیشه شاد باشی مریم بانوی من .

من خونم نزدیک انقلابه ، یه زنگ میزدی با سر می اومدم !

مواظب خودت و جوجه ها باش عشقم .

می بوسمت

به امید دیدار





عزيزم از لطفتون ممنونم . شرايطمون زياد خوب نبود .انشاله سفراي بعدي مزاحمتون مي شم .




مامان آنیتا
16 تیر 92 13:49
ببخشید من واقعاً یادم رفته بود که خالت فوت شده. خدا همه رفتگان رو بیامرزه. همچنین مارو