وياناويانا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

دختران من هدیه ای از خدا

بدون عنوان

1393/12/12 10:09
نویسنده : مریم بانو
166 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترای گل دوست داشتنی من . نمی دونم چه موقع این مطلبارو می خونین یا اصلا می خونین اینارو یا نه.

هرچی فکر می کنم نمی دونم می خوام عنوان این مطلبو چی بذارم . چون شاید نمی خوام راجع به موضوع خاصی صحبت کنم میخوام از همه چیز بگم . از همه این روزایی که با خاطرات تلخ و شیرینش داره می گذره . از آدمایی که بی دلیل وارد می شن و با هزار بهانه خارج می شن . از دلایی که شکسته شد . یا شایدم بخوام از رابطه هایی بگم که شدن مثل چینی بندزده و دیگه درست نمی شن . یکی نیست که بگه بابا زندگی کنین به جای اینکه اینهمه زندگی بقیه رو خراب کنین . دلم خیلی پره . دلم یه جورایی هم گرفته ........... چه خوب بود که شما نازنینای من وقتی بزرگ بشین دیگه این چیزا نباشه . دیگه کسی به کسی آزار نرسونه . دیگه شیشه دلا اونقدر قرص باشه که حرفها بهشون اثر نکنه.دیگه نیاییم با وبلاگامون و دوستای مجازیمون درددل کنیم . چه خوبه که بتونم شمارو طوری تربیت کنم که زنانی مستقل ، موفق ،با شهامت و البته پر از عاطفه و مهربانی و احساس خوب زنانه بودن باشید . احساس خوب مادرانه رو بتونم به شما منتقل کنم به جای اینکه به شما بغض و کینه از کسانی بدم که به هر نحو سعی در شکستن قلب دیگران دارند . دلم می خواد زندگیتون سرشار از رنگ و مهر باشه و هیچ وقت توی دلاتون این فکر نیاد که چرا دیگران از من بهترن یا چیزی را دارند که من ندارم مگراینکه آن چیز پسندیده و نیک باشد.

از خداوند می خوام عزیزانم ، فرزندانم ، همسر خوبم ، پدر و خواهر و برادرانم و خانواده هایشان و همه دوستان دوست داشتنی و گلم را همواره در پناه خودش نگهدارد و روزگارانی خوب در انتظار تک تک آنها باشد. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله لیلا
12 اسفند 93 12:54
سلام مریم گلم ما پُریم از حرف برای گوش هایی که از ما بس دورند! می نویسیم برای سال ها بعد ! بلکه روزی خوانده شویم ..... می دونی مریم جون ماه گذشته یه تصمیمی گرفتم ! انجامش خیلی سخته ! خیلی سخت اما دارم تمرین می کنم: به هر کی به من بدی کرد خوبی کنم . اگر پشت سرم حرف زدند و شنیدم سکوت کنم و کم کم تمرین کنم سکوتم هم با ناراحتی نباشه و براشون دعای خیر کنم . و خودم هم غیبت کسی رو نکنم . معاملم برای هر چیزی فقط با خدای خودم باشه و چشمداشتی از آدم ها نداشته باشم . می دونم سخته . گاهی میوون تمرین هام بر می گردم و همون آدم گذشته می شم اما دوباره و دوباره تمرین می کنم تا روزی که به امید خدا بدی های دور و برم روی من فقط تاثیر خوبی داشته باشند .... به امید خدا مشتاق دیدارت آبجی لیلات [لیلا جان تو خیلی خوبی که می تونی اینطوری باشی ولی من اینقدر خوبی ندارم . سعی کردم بارها و بارها اما نشد. نمی تونم بگم که گذشت می کنم و دوباره هم بهشون خوبی می کنم فقط می تونم در مقابلشون سکوت کنم . همین .]