سلام
اين روزها هوا خيلي گرمه و تو کوچولوي ماماني هم مثل همه از گرماي هوا معذبي. عصرها ميري مي نشيني توي حمام و منتظر مي موني که من بيام و برات وان رو پر از آب کنم و تو بري بشيني توش. بعد با دستاي کوچولوت شلپ شلپ آب بازي کني . و شيلنگ آبو بکشي . يه خرده با کف هاي شامپو بازي کني . دوباره پا ميشي از وان مي ياي بيرون مي خواي بري در حمام رو ببندي و در بازي کني .( ديگه حرفه تخصصي ات اين در بازي شده) . خلاصه کلي خودتو خسته مي کني . مي خوام بيارمت بيرون از وان نمي ذاري و پاهاتو محکم فشار مي دي کف وان و خودتو خم مي کني که يعني مي خوام بنشينم . از حوله ت خوشت مي ياد. تا يه ده دقيقه مي ذارم با حوله ت و کلاهش بازي کني بعد بهت لباس مي پوشونم . معمولا هم بعد از حمام يه خواب دو ساعته مي ري. و اون موقع مي بينم که تو چقدر پاک و معصوم و نازي!
شيرين کاريهات تمومي نداره . در کرم رو چند روز پيش باز کرده بودي بعد دستت رو کرده بودي توش انگار که داري ماست مي خوري همه رو تا ته توي حلقت مي کردي و با اشتها مي خوردي . آخه اين چه کاريه عسلم .؟ مريض مي شي خداي نکرده .نکن اين کارا رو.
جديدا منو صدا مي کني . مي گي ماما... ماما. و من کيف مي کنم از شنيدن اين کلمه .خيلي دلچسبه .
ديگه قشنگ مي توني باي باي کني . دستت رو تکون مي دي و مي خندي . با آهنگ هاي شاد هر دو دستت رو مياري بالا و مي رقصي و تاييدش رو با لبخند از ما مي خواي .
بعضي وقتها گازهاي وحشتناکي مي گيري که جيغ ما در مياد . بعد انگار که مي خواي دلداري بدي تو صورتمون نگاه مي کني و با قيافه خيلي بامزه اي مي گي : د .. د... اوم ............ و اونقدر شيرين مي شي که درد از ياد آدم مي ره . و فقط تنها کاري که مي تونيم بکنيم اينه که بغلت کنيم و بچلونيمت . توپ رو ديگه مي شناسي و توپ بازي مي کني . وقتي مي گم توپ رو بيار اونو دست مي گيري و همينطور که چهاردست و پا مي ري اونو مياري تحويل مي دي . وقتي بهت غذا مي دم يه خرده از غذاتو برمي داري و سعي مي کني اونو به من بخوروني . و اگه نخورم مدام اينکارو تکرار مي کني . قربون اين محبت هات برم عسل گلم .