وياناويانا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

دختران من هدیه ای از خدا

شبها سرجات بخواب مامان جون!

1392/3/26 11:32
نویسنده : مریم بانو
239 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم ! عسلم ! فدات بشم من الهی ! شبها سرجات بخواب مامان جون! اینقدر وول نزن ! من شبها خواب ندارم از بس باید بیدار بشم روی تو رو بپوشونم یا اینکه دنبالت بگردم ببینم کجا خوابیدی از زیر دست و پای بابات یا پایین تشک خودم جمعت کنم دوباره بذارمت سرجات ! توی تخت خودتم که دوست نداری بخوابی و نصف شبا خونه رو روی سرت می ذاری اگه بیدار بشی و روی تخت خودت باشی . می ترسم آخرش کار دست خودت بدی . خیلی جنب می خوری. شیطونک من ! یه کم ملاحظه مامانو بکن عزیزم.

این چندروزه که مهدیار اومده و تو پیش عمه ها و مادربزرگتی بیشتر داری اذیت می کنی . انگار که انتظار داری همیشه دورت شلوغ باشه . آخه عسلم ! من با این وضعیتم نمی تونم مدام با تو بازی کنم یا بغلت کنم . دختر نازنینم ! منو ببخش که بخاطر ما تو داری سختی می کشی . صبح ها زود بیدار می شی و کم می خوابی . به جای اینکه پیش مامان باشی خونه دیگرانی هرچند که اونا هم خیلی دوستت دارن و ازت دریغ نمی کنن . اما هرچی باشه من مامانتم و باید پیشت باشم .عصر به بعد هم که پیش منی وضعیت من طوری نیست که بتونم خیلی باهات بازی کنم . از خدا می خوام به همه ما کمک کنه.

از خدای بزرگ به خاطر داشتن تو و دوقلوها سپاسگزارم . دوستت دارم خدا جون! و از تو سلامتی ، شادمانی و روزی پاک آرزومندم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله لیلا
26 خرداد 92 11:51
آمین مواظب خودت باش مریم شرقی من
مامان آنیتا
27 خرداد 92 8:20
واوای مریم جون آنیتا هم همینجوری می خوابی پدر سوخته. شبی بیست بار باید پاشم دنبالش بگردم.