آتلیه بردن ویاناجان
دختر گلم دیروز یکشنبه بردمت آتلیه خاطره . اونقدر خوش عکس و خوشرو بودی که آقای عکاس کلی ذوقتو کرد و حسابی بهت ماشاله گفت . دو سه تا لباس برات عوض کردم و یک سری عکس هم بدون لباس ازت انداختیم . فکرکنم خیلی عکسات قشنگ شده باشن . هرچند که اونقدر خسته شدی که دیگه طاقت نیاوردی یه دونه عکس با من بندازی و سریع خوابت برد . ولی زوری عکس آخری رو انداختیم . خلاصه مدل خیلی نازی بودی دیروز!!!!!
این روزها یه جورایی هم خیلی ...............
ولش کن .اینجا فقط باید برای تو حرفای قشنگ زد . فقط به خاطر تو .......جیگرمی مامان.
منتظر یک دوستم این روزها . منتظر لیلای قصه هام .....! پس چرا نمیای ؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی