عمه پری هم پرید!!!
دختر گلم سلام!
ديروز جشن نامزدي عمه پروانه ت بود و مامان جونت کلي با حرکات موزون سعي کرد کم نياره و ابراز شادي و خوشحالي کنه! تو هم که يکسره در حال ورجه وورجه بودي انگار مي دونستي که جشن نامزدي عمه ته!
خاله ميترات هم بود . خلاصه خوش گذشت . هرچند که اون آرايشگاه کوفتي حوصله مونو سر برد و آخرش چنان چيزي هم از موهاي ما در نياورد و ضايع کرد .
اين چهارروزه که توي خونه بودم حسابي از خجالت استراحت و خواب دراومدم و تقريبا ميشه گفت يه کم به خودم رسيدم . کلي هم از خودم پذيرايي کردم . رفتم مغز بادام و گندمک خريدم و تا احساس ضعف مي کنم يه مشت مي خورم . خوبه ! هم جلوي ضعفمو مي گيره هم براي تو مفيده عزيزکم .
همين چنددقيقه پيش بابا احمدت تماس گرفت و گفت خونه دايي شمسي اند و همه اونجا جمعن و آش پختن . چه جالب..... ميگه جات خاليه .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی